به گزارش خبرنگار آهننیوز؛ چند روز از افشای فرار مدیرعامل کوروش کمپانی به خارج از کشور در حالیکه میلیاردها تومان از پول مردم را به جیب زد، می گذرد. شرکتی که در حوزه بازرگانی تلفن همراه فعالیت میکرد و مدعی بود تلفن همراه آیفون را با حذف دلالان و نصف قیمت جهانی یعنی ۲۰ میلیون تومان به دست عاشقان سینه چاک آیفون میرساند!
خبر فعالیت این شرکت آن چنان داغ شد که بنرهای تبلیغاتی بزرگ کوروش کمپانی با حضور برخی هنرپیشه ها و کارگردانان سینما و تلویزیون، فوتبالیست ها، ورزشکاران، طنزپردازان سلبریتی فعال در فضای مجازی، نویسندگان و...در فضای مجازی به نمایش درآمد تا مردم عادی با اعتقاد و اعتماد به آنها، پای میز خرید بیایند. حساب و کتاب مدیران این شرکت درست از آب درآمد و تعداد زیادی از مردم به شعب کوروش کمپانی در بلوار فردوس و چارسوی تهران رفتند و وجه درخواستی شرکت را پرداخت کردند.
درماه های ابتدایی، کوروش کمپانی به وعدههای خود عمل کرد و گوشی ها را به مردم تحویل داد که همین موضوع باعث شد تا اگر عده ای هم به این قضیه شک داشتند و دست و دل شان به خرید آیفون نمی رفت، دل شان قرص شود و برای خرید آیفون ثبت نام کنند. خریدی که البته به گفته برخی خریداران دو هدف داشت؛ اول مالکیت یک دستگاه آیفون و دوم گرانتر فروختن آن به مردم تا سود دندان گیری نصیب شان شود، اما بعد از مدتی که شرکت نتوانست به تعهدات خود برای واگذاری آیفون عمل کند، ماجرا شکل و بوی دیگری به خودگرفت و با انتشار خبر تخلیه دفتر و فرار مدیر عامل کوروش کمپانی با صدها میلیارد پول بی زبان، موجی از خشم و درماندگی در خریداران ایجاد شد. برخی از سلبریتی های تبلیغ کننده، با انتشار فیلم هایی در صفحات خود با لحن عجیب و طلبکارانه ای، بار مسئولیت را روی دوش مسئولان شرکت گذاشتند، اما مالباختگان دنبال احیای پول از دست رفته بودند. برخی ابتدا به دادگستری تهران مراجعه کردند اما در نهایت قرار شد پلیس امنیت اقتصادی پاسخگوی شکایت های مردم باشد.
با شنیدن خبر کلاهبرداری هلدینگ کوروش کمپانی آیا به ذهنتان آمد که این کلاهبرداران فقط در حوزه خرید و فروش گوشی نیست و شاید در همه کسب و کارها، امثال کوروش کمپانیها وجود داشته باشند؟ مثلاً در حوزه بازار آهن هم امثال کوروش کمپانیها در طول سالیان متمادی فعالیت داشتند و به اصطلاح، نان کاسبان را آجر کردهاند.
قصه کوروش کمپانی نگارنده را وادار کرد که جستجویی از کلاهبرداریها در بازار آهن در سالهای متمادی داشته باشد که برخی از آنها را با همدیگر مرور میکنیم.
شکار تاجران آهن با توطئهای حرفهای
این ماجرا به سال 1393 بر میگردد. موضوع مرد شیاد که از نوجوانی در بازار آهن پایتخت کار میکرد و برای به دست آوردن ثروت بادآورده توطئهای ماهرانه کشید و به شکار تاجران شهرستانی رفت. فروشنده فریبکار اطلاعات کامل و دقیقی از اصطلاحات فنی مربوط به انواع آهنآلات در اختیار داشت و همین موضوع زمینه اعتماد تاجران را ایجاد کرد؛ این مرد تأکید کرده بود تنها در صورت بارگیری محموله آهن و تأیید آن از سوی راننده مورد تأیید من، پول به حسابش واریز شود و همین موضوع باعث شده بود تا بدون هرگونه ملاقات حضوری با فروشنده، اطمینان کاملی به تاجر پیدا شود. زمانیکه راننده کامیون با خریدار تماس گرفته و عنوان کرد که بارگیری کرده است، بلافاصله پول به حساب فروشنده واریز میشود اما دقایقی پس از آن راننده دوباره با خریدار تماس میگیرد و میگوید محمولههای آهن متعلق به خریدار دیگری در بازار آهن است.
کارآگاهان در این مرحله سراغ فروشندگان اصلی محموله آهن رفتند. یکی از آنان گفت: مردی به بهانه خرید به بازار آهن آمد و خواستار خرید آهنآلات برای انتقال به شهرهای دیگری شد. آن مرد در زمان خرید گفت پول آهنآلات را در زمان بارگیری محموله پرداخت خواهد کرد. زمانی که بار آهن زده شد ما منتظر تسویه حساب از سوی خریدار شدیم اما زمانی که از وی خبری نمیشد ما نیز مانع خروج کامیون از بازار آهن میشدیم و اطلاع نداشتیم وی چه نقشهای کشیده است.
محمد که تصور نمیکرد در دام پلیس گرفتار شود وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: با استفاده از اطلاعات تاجران آهن در کتاب آبی ویژه آهن فروشان کشور طعمههایم را در شهرهای مختلف شناسایی میکردم و اطمینان داشتم به خاطر بعد مسافت زیادی که با تهران دارند خودشان به تهران نمیآیند پس از آن با توجه به اینکه از نوجوانی در بازار آهن کار کرده بودم و اطلاعات کامل و دقیقی از شیوه و شگرد خرید و فروش و همچنین اصطلاحات رایج درخصوص خرید و فروش آهن در اختیار داشتم، از طریق پیامک نسبت به ارسال پیامک «فروش ویژه آهن» برای آنها اقدام میکردم، زمانی که تاجران آهن برای خرید تماس میگرفتند با آنها درخصوص شرایط فروش آهن صحبت میکردم و قرار خرید را با آنها میگذاشتم.
وقتی قرار خرید قطعی میشد همزمان با حضور کامیون در بازار آهن به آنجا رفته و این بار در نقش خریدار اقدام به خرید آهن دقیقاً به همان میزان وزن و نوع آهنآلات طعمهام کرده و به فروشندگان آهن قید میکردم که پول را در زمان پایان بارگیری پرداخت خواهم کرد، پس از توافق بر سر خرید آهن، زمانی که کامیون وارد بازار آهن می شد به راننده مراجعه و خود را به عنوان فروشنده معرفی و بلافاصله نسبت به بارگیری بار آهن اقدام میکردم.
کلاهبرداری های سریالی تبهکار حرفهای در بازار آهن
پرونده این کلاهبرداری به سال 1391 بر می گردد. ماجرای این کلاهبرداری با مراجعه یک مرد جوان به دادسرای شهرری در دستور پیگیری قرار گرفت و خیلی زود مرد تبهکار را گرفتار کرد. اواخر مردادماه سال جاری مردی پریشان در شعبه 11 دادسرای شهرری حاضر شد و از مردی به نام مجید شکایت کرد که با سوء استفاده از اعتمادش، 20 میلیون تومان از وی کلاهبرداری کرده بود. حمیدرضا به بازپرس نوفرستی گفت: «مجید با چربزبانی و اطلاعات خوبی که از بازار داشت، مرا به این اطمینان رساند که یک حرفهای بازار آهن است و به همین خاطر خیلی زود به وی اطمینان کردم. اما درست فردای روزی که 20 میلیون تومان بار آهن برش خورده خریداری و یک چک در ازای آن پرداخت کرد، غیبش زد و دیگر تماسهایم را جواب نمیداد. روزهای نخست فکر میکردم به خاطر گرفتاری است که چنین رفتاری از خود نشان داده و بعد که نوبت وصول چک رسید، تازه متوجه شدم چه کلاه بزرگی بر سرم رفته چرا که مجید چک بیمحل به من داده بود و وقتی به بانک رفتم متوجه دزدی بودن آن شدم.»
با دستور بازپرس، مأموران پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران پیگیر تحقیقات این موضوع بودند که یک شکایت مشابه، پرونده را وارد فاز تازهای کرد. حسین مرد دیگری بود که با حضور در برابر بازپرس و با ارائه شکایت مشابه به بازپرس نوفرستی گفت: «چند روز پیش 12 تن بار آهن خریده بودم و به خاطر درگیری که برایم پیش آمد، مجبور شدم چند روز تحویل بار را به تعویق بیندازم. اما زمانی که برای گرفتن بار آهن به انبار مراجعه کردم، متوجه شدم مردی با معرفی خود به جای من حواله تلفنی صادر کرده و با سوء استفاده از موقعیت و همکاری تحصیلدار انبار همه بارها را با یک خودرو از آنجا خارج کرده است.»
با اطلاعاتی که حسین در دادسرا مطرح کرد، مشخص شد این دزدی با کلاهبرداری هفته گذشته در ارتباط است و به احتمال زیاد مجید دست به تبهکاری جدیدی زده است. با توجه به حساس بودن موضوع، دستور ویژه برای شناسایی مرد تبهکار صادر شد و در کمتر از دو هفته مرد جوان در مخفیگاهش شناسایی و دستگیر شد.
مجید در جریان بازجوییها تنها به برداشتن بار از انبار اعتراف کرد و با انکار دادن چک سرقتی گفت: «بار انبار را من تلفنی خریده بودم و سرقتی در کار نبود. وقتی بار آماده شد با پرداخت غیرحضوری بار را هم تحویل گرفتم و با خودرو به یک انبار دیگر منتقل کردم.» بعد از مطرح شدن این ادعا، بازپرس نوفرستی با صدور قرار قانونی 50 میلیون تومانی حکم بازداشت مجید را صادر کرد. مرد تبهکار هماکنون با سپردن وثیقه در آزادی به سر میبرد و تحقیقات برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده کلاهبرداریاش همچنان ادامه دارد.
خیلیها تصور میکنند که کارکشته بازارند، بنابراین وقتی از کلاهبرداری در مقابلشان سخن میگویید عمدتاً این سخن را میشنوید که " من خودم این کارهام" اما واقعیت این است که کلاهبردار همیشه باهوش است و با ترفندهای مختلف طعمه خودش را میرباید به ویژه در این دوره که مردم حیران و سرگردان و تحقیر شده از وضع موجود، میخواهند به طنابی برای رسیدن چنگ بیندازند و کلاهبردار هم هرچه باهوش تر، طناب فرضی را کلفت تر ترسیم می کند و رویا را می فروشد و بعد هم الفرار. نمونه اش همین امیرحسین شریفیان که هنوز ۳۰ سالش نشده اما آن قدر باهوش بوده که بداند مردم اگر نان ندارند، اگر سفره شان خالی است، اگر به فردا مطمئن نیستند و حتی اگر در هیچ زندگی می کنند، اما به خصلت آدمیزادی تنها و تنها به یک چیز وفادارند و آن هم رسیدن رویای داشتن امکانات ساده است. نمونه این رویافروشی هم بسیار است، نه در اینستاگرام که در هر پلتفرم ممکنی، شیادان و کلاهبرداران مشغول به کارند. بعضی ها تبلیغ می کنند که بیایید کدملی تان را بفروشید، بعضی ها می گویند به منبع ارز نیمایی دسترسی داریم، بعضی دیگر با قرعه کشی و وام مشغولند و برخی نیز با زیرفروشی که اصلیترین ترفند در بازار آهن است.
انتهای پیام/
نظر شما